لب تاپ
لب تاپ بابا جون دقیقا بیست روز پیش مانیتور لب تاپ بابا جون خراب شد و من بیچاره مقصر معرفی شدم. خوشبختانه لب تاپ گارانتی داشت و رفت تهران ولی با مشکل نبود قطعه مواجه شد و بالاخره قطعه از دبی اومد و لب تاپ هم بعد از بیست روز برگشت. عروسی دایی محسن دایی کوچولوی من بالاخره به مراد دلش رسید و ازدواج کرد. من هم یه دو هفته ای درگیر مراسمهای ابتدایی شدم از مراسم خواستگاری تا بله برون و جشن نشون و این آخری هم عقدشون بود. دربی پنجمین شهر آورد رو من تجربه کردم و به جز اون سه تا گلی که زاید زد الباقی دربی ها خیلی بد بود ولی من به عشق 6 تای 54 هنوز قرمز هستم ...
نویسنده :
بابازيد و مامان فريده
23:59